به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ علی باباچاهی جزو نخستین شاعران مکتب شعر بوشهر محسوب میشود. شاعری که به اندازه کتابهای شعرش کتابهای تئوری و نظری دارد و این روزها با اینکه کمتر شعر مینویسد اما بیشتر از هر زمانی کتاب میخواند. او زاده پنجاهمین روز پاییز است و امروز شمع ۷۷ سالگی خود را فوت میکند و وارد ۷۸ سالگی میشود. در این روز به سراغ او رفتیم تا ببینیم که شاعر تاثیرگذار بوشهری این روزها چگونه روزگار میگذراند.
علی باباچاهی در ۷۸ سالگی همچنان شعر مینویسد یا دیگر میلی برای شعر نوشتن و کتاب چاپ کردن ندارد؟
کار جدید را باید از آدمهای جدید بخواهید. اتفاقا چند روز پیش نزد یکی از دوستان بودم و گفتم که مدتی است چیزی ننوشتهام که آن دوست در جواب من گفت «تو شعر دنیا را گفتهای و دیگر از چه میخواهی بنویسی.» این صحبتها من را امیدوار میکند. به هر حال آخرین کتابی که از من چاپ شده مربوط به سال ۹۷ است. کتابی که «ژوزف تو مرخصی» نام داشت و از سوی نشر مانیاهنر منتشر شد. زیر عنوان این کتاب یک گیومه باز شده که در آنجا عبارت «کنش امر اجتماعی» ذکر شده است. این عبارت در واقع پاسخی است به افرادی که به شعر شاعرانی مثل من ایراد میگیرند و میگویند که این شعرها اجتماعی نیستند و شما مسائل اجتماعی را خط زدهاید. من در این کتاب مقدمهای ۳۳ صفحهای نوشتهام و نشان دادم که غیر از این است. البته ما در اینجا با مسائل ایدئولوژیک و مدینه فاضله و وعدههای رهایی بخش سروکار نداریم بلکه ما مسائل را در زبان به گونهای کتمان، پنهان و در نهایت آشکار میکنیم و به نوعی مشاهدات اصل جهان را مد نظر داریم.
کتاب جدیدی در دست انتشار دارید؟
من هیچ کتابی در دست انتشار ندارم.
علت چیست؟
این موضوع یک دلیل روحی روانی دارد و واقعیت این است که در این مقطع خیلی نگران نیستم که چرا نمینویسم. انسان در مقطعی از زمان به خودش میگوید که چرا مینویسم. حال شما از من سوال میکنید که چرا دیگر نمینویسم. به اعتقاد من شاعر متعهد نیست به اینکه تا لحظهای که سنگ گور را روی سرش نگذاشتهاند، مدام بنویسد. به ویژه من که به لحاظ کمی ۲۳-۲۴ مجموعه شعر منتشر شده دارم و به همین میزان هم کتاب نقد و بررسی چاپ کردهام. البته من اینها را میگویم که به این شکل به خودم دلداری بدهم. بنابراین اگر امروز چیزی از طرف طبیعت به من مخابره نمیشود و من هم نمینویسم، ایرادی ندارد.
شما چندسالی است که بازنشسته شدهاید. در حال حاضر هم که شعر نمینویسید. پس خود را چگونه سرگرم میکنید یا به عبارتی چگونه روزگار سپری میکنید؟
من از کلمه سرگرمی اصلا خوشم نمیآید. این روزها گشتوگذارهایی در همین اقلیم سرزمینم دارم. حقیقت این است که علاوه بر قدم زدنهای گرانسالی، سخت مشغول خواندن هستم. در جلساتی هم که دوستان لطف داشته باشند و دعوتم کنند حاضر میشوم.
چه کتابهایی بیشتر مطالعه میکنید؟
مثل همیشه فلسفه و رمان میخوانم. آنقدر کتاب میخوانم که گویی فردا پس فردا با آلبر کامو و ژان پل سارتر مسابقه دارم. این روزها تا جایی که چشمها و نفسم یاری کند میخوانم. الان علاقهای برای خواندن ادبیات کلاسیک ندارم اما به دوستان جوان توصیه میکنم که حتما آثار کلاسیک را بخوانند؛ چراکه اگر امروز و در جوانی این کار را نکنند در پیری باید پیش جوانان بنشینند و بیاموزند. برایم تفاوتی ندارد که کتاب خارجی باشد یا ایرانی اما کتابهایی که بیشتر دم دست دارم، خارجی است.
آخرین کتابی که خواندید چه نام دارد؟
آخرین کتابی که خواندم چاپ هفدهم رمان «مرگ قسطی» اثر لویی فردینان سلین با ترجمه مهدی سحابی است که از سوی نشر مرکز منتشر شده است. این کتاب گرچه دشواریهای خودش را دارد اما اگر مخاطب دل به خواندن آن بدهد میتواند از دشواریها عبور کند و لذت ببرد. آنچه که درباره سلین وجود دارد این است که سلین درباره واقعیتهای موجود نمینویسد بلکه به گونهای مینویسد که واقعیتهای جدیدی را در ذهن ایجاد میکند. به خود من هم خیلیها میگویند شعرهایت پیچیده است که من در جواب به آنها میگویم که من رونویسی از واقعیت نمیکنم. بنابراین سرنوشت دشوارنویسان شبیه به هم است.
در این چند وقت از میان کتابهایی که خواندید با کدام کتاب ارتباط خوبی برقرار کردید؟
کتاب «موزه بیگناهان» از اورهان پاموک را پیش از اینکه در ایران چاپ شود، مطالعه کردم که از خواندن آن بسیار لذت بردم. نویسندهای که چند سال پیش برنده جایزه نوبل شد و قلم بسیار شیوایی دارد. بعد از آن به چند کتابفروشی سر زدم اما به نتیجه نرسیدم، بنابراین در سفر به اردبیل به کتابفروشیهای این شهر سر زدم و کتابی تحت عنوان «استانبول» را از این نویسنده خریداری کردم که آن را دوست داشتم.
علی باباچاهی در ۷۸ سالگی حضور بسیار فعالی در فضای مجازی دارد؛ کمی درباره فعالیتهایی که در فضای مجازی دارید، توضیح دهید.
برای اینکه ارتباطم با نسل جوان قطع نشود، در فضای مجازی فعال هستم. از طرفی با توجه به اینکه سالهای سال کارگاه داشتهام و شغلم معلمی بوده است از این نوع مشغلهها خوشم میآید. من دو کانال در تلگرام دارم. برخلاف رویه معمول که فرد از خودش شعر میگذارد در این کانالها شعر از دیگران میگذارم. درست مثل زمانی که مسئول صفحه شعر مجله «آدینه» بودم. خوشبختانه گاهی بچهها مثل زمان مجله آدینه اعتراض میکنند که این شعر ضعیف را چرا منتشر کردی که من خیلی خوشم میآید.
پس نگاه شما به تلگرام مثل همان نگاهی است که به مجله «آدینه» داشتید؟
شاید به لحاظ صوری تا حدودی همان باشد اما وقتی عمر آدم میگذرد و مسیر نسبتا طولانی را سپری میکند طبیعتا در زیست خود تجربههایی میآموزد که خود به خود روی انتخابهایش تاثیر میگذارد. در مجله «آدینه» همیشه این آمادگی وجود داشت که مجله تعطیل شود که تعطیل هم شد اما اینجا فضا کمی بهتر است. «آدینه» تاثیرگذار بود و شاعران بسیاری در آن مطرح شدند. امیدوارم که شعرها در این فضا هم دیده شوند. علاوه بر این دو کانال، یک کانال دیگر هم وجود دارد که توسط عبدالله سلیمانی، فارغالتحصیل مقطع دکتری ادبیات دایر شده و در آن مطالبی که من نوشتهام، منتشر میشود.
به عنوان آخرین سوال؛ علی باباچاهی در ۷۸ سالگی به دنیا چگونه نگاه میکند؟
نگاه خوبی ندارم. البته فکر نمیکنم که در گذشته هم نگاه خوبی به دنیا داشتهام. الان هم همانطور نگاه میکنم. این که فکر کنید صبح که بیدار میشوم لهله میزنم برای خورشید عالمتاب، همچنین چیزی نیست. این هم نه به این دلیل نیست که مرگ در چند فرسخی من است؛ بلکه به نظرم آدم وقتی زیاد زندگی میکند، تکرارش هم زیاد میشود؛ با این حال این را یک امر مطلق نکنید. شاید این حس زاییده شرایط من، محیط بندر که در آن رشد کردم، اخراجهای شغلی و فشارهای زندگی باشد. با همه این تفاسیر من همچنان ایستادهام.
نظر شما